ای کاش ....
ای کاش می شد در میان باغچه خانه ها گل هایی از گذشت و فداکاری کاشت .
ای کاش می شد چون کبوتری سبکبال به پشت بام خانه هایی که گرد غم و اندوه برآنها نشسته پرکشید و برای آنها نشسته پر کشید و برای آنها شادی به ارمغان برد .
ای کاش می شد دسته گلی از شادابی به بیماران هدیه کرد .
ای کاش می شد در قلب ها به جای خار کینه و حسادت گل مهربانی و رافت کاشت .
ای کاش می شد لباسی به زیبایی انسانیت بر تن کرد و بالاخره ای کاش می شد به جوانانی که در گلستان وجودشان به جای قناری امید ، جغد نومیدی لانه کرده است گفت : " زمین نخوردن هنر نیست ، زمین خوردن و بلند شدن هنر است . "